دلم مي خواست براي يكباربراي يكبارهم كه شده دستهاي

مهربانت رابه امانت برروي شانه هايم بگذاري تا گرمي داشتن

تكيه گاهي مهربان راحس كنم

صداي قدم هايت راكه ميشنوم تمام صداهادرنظرم بي معنا

جلوه مي كنند

اي بهترين تمام لحظاتم درسكوت روزهاي زندگي ام ودرتاريكي

شبهاي بي كسي ام ازتوسخن مي گويم تمام لحظات دلتنگي ام

بهانه ي توراميگيرند

براي امدنت لحظه ها نيز لحظه شماري ميكنند وبراي ديدن

دوباره ات تمام ديده ها بي تابي


دسته ها :
X